کد مطلب:314059 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:181

یک کتل برای حسینیه تهیه کنید
جناب آقای شریفی همچنین از خطیب توانا، حامی مكتب اهل البیت علیهم السلام، حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ احمد معرفت نقل كردند كه ایشان در سخنرانی یی كه ایام فاطمیه در ساختمان فاطمیه ی كرج داشتند به یكی از معجزات حضرت اباالفضل علیه السلام اشاره فرمودند كه:

2. در یكی از شهرهای خارج از كشور كه نام آن شهر را فراموش كرده ام، شخصی بود كه سالها از داشتن فرزند محروم بود و در حسینیه ای كه به نام حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بنا شده بود در ایام عاشورا شركت می كرد متصدی حسینیه از ایشان پرسید: چرا شما همیشه غمگین هستید؟ در جواب گفت: چون فرزندی ندارم و زندگیمان هیچ رونقی ندارد. متصدی حسینیه به وی گفت: شما متوسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام شوید و نذر كنید در سال آینده اگر ان شاءالله از بركت توسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام خداوند به شما فرزندی عنایت فرمود: یك كتل برای حسینیه تهیه كنید. آن شخص هم قبول كرد و سال بعد در ایام عاشورا فرزندی را كه خداوند به وی عنایت فرموده بود، در آغوش گرفته با كتل نذری وارد حسینیه شد، و همه ی حضار این صحنه را مشاهده كردند.

چند سال گذشت و فرزند بزرگتر شد پدر هر سال كتل را به حسینیه می آورد و سپس برای تبرك به منزل خود می برد. تا اینكه فرزند 12 ساله شد.

در آن سال روزی در حیاط منزل مشغول بازی بود كه به داخل استخر افتاد و چون كسی در منزل نبود كه او را نجات دهد، در استخر دست و پا زده فوت كرد. وقتی كه مادرش وارد منزل شد، این منظره را دید و فریاد كشید. همسایگان جمع شدند و به سراغ پدر رفتند. وقتی به پدر گفتند كه: فرزندت در استخر خفه شده است، ایشان باور نكرد و گفت ممكن است فرزند شخص دیگری باشد. زیرا فرزندم بیمه ی حضرت عباس علیه السلام شده است و نامش را هم به احترام حضرت، عباس گذارده ام و ممكن نیست كه در سنین جوانی جوان مرگ شود. از طرفی، خداوند پس از چندین سال



[ صفحه 456]



محرومیت من از فرزند به پاس توسل به آن حضرت، این فرزند را به من عنایت فرموده اند، و فرزند دیگری هم ندارم.

وقتی وارد منزل شد و دید كه فرزندش در داخل استخر است، حالش دگرگون گشت و بدون هیچ گونه عكس العملی رفت و كتل را آورد و كنار استخر گذارد، سپس فرزندش را از آب بیرون آورد و كنار كتل قرار داد و فریاد كشید: یا قمر بنی هاشم، ابوالفضل العباس علیه السلام، خودتان قضاوت كنید. این كتل را نذر شما و برای فرزندم تهیه كرده ام تا علمدار شما باشد. آن را به چه كسی تحویل دهم؟ چه، خود دیگر قادر نیستم آن را بردارم، در همین حال همه دیدند كه آن نوجوان عطسه ای كرد و از جا بلند شد و پدر علم را به دست او داد. از آن پس نیز هیچ گونه كسالتی در وی مشاهده نگردید.